"هو الحق" عجب از انحنای ابروان ماه رویان،پری رویان در ظاهر،قلندر شیرمردان عرصه ی تردید،که می نالند و می خوانند از ایراد در تفسیر! که من آن نه که تو در ظاهرم بینی،منم آن روی سکه،همان روی چونان نیلی!! همان عارف،همان عاطف،همان زهد و همان عاشق!! چه گویم من از این گفتار بی حاصل،از این عرفان،از این ظاهر،از این اعمال بی عامل! چه گویم من از این ویرانه شهرم،چه گویم من از این پسمانده شهرم! قلمم،طاقتت طاق شود،ظاهرت آب شود،گر که شوی ناقل این راز،شوی همدم و دل ساز،دمی صبر و تحمل پیشه کن تا که شوی هم ره و دم ساز،که گویم بر تو این راز و دگر راز!! روزگاری شهر من،شهر نیکان سیرتان و شهر عارف مسلکان و شهر عاشق محوران بود شهر سر بود،شهر عشق،شهر درویشان عامل،شهر مهر! شهر غیرت نصبش بود،نجابت کفنش بود،حجب و عفت دهل و تبل و صداقت علم اش بود! گران بود در این شهر اصالت،و گران تر ز گرانی بودش اصل نجابت،مردمانش همه پاک و دلی از مهر و لطافت! تا که دوران پلک زد بر چهره اش،تیه شد رخسار ماهش،تیغ هجران آمد و از دم بریدش گردنش! تیغ دوران سخت بود و سخت بود و سخت بود،تا که نامش محنتی بر بخت بود! تیغ اول بیرق و اصل صداقت را بکند،نی برای التیامش،تا که نی از بوریا باشد به جایش،بوریایی از خیانت! تیغ دوم گوییا درس مروت را به یک مکتب نخوانده،یا که شاید بویی از مهر و لطافت را نبرده چون که آمد در میان پایش،بزد بنیان غیرت،حجب و عفت،گردش مشی نجابت! آبرو بر بینش شهرم نماند! ریخت چون خون،ریشه ی شهرم نماند!! ای تحجر،بیشه ات ویران بود،تیغ هایت تیغ نامردان بود! تیغ سوم تا به شش را پشت هم بر جان شهرم تاختی،از نجابت محورانش،از اصالت پیشه گانش،مرده ای را ساختی!! قلندر مردمان شهر،"هجومی خاموش" است این غول نفرت،سپاهش چاووش است این عصر نکبت! تو بیدار باش و دستت را مده بر دست این عهد! گریزان باش از همراهی دشمن در چنین شهر!! تو ای خواهر جلودار سپاهی،نقاب و صورتک از چهره برکن،تو عمار سپاهی!!! تو پیش آهنگ باش و سروری کن عروسک خیمه ی آنان مباش و زینبی کن!! ندا بودن در این عرصه هنر نیست ندایی باش از هرم وجودت،وجودت آلت دست عجم نیست!!! تو را بی شک نمادی کرده اند از شهر خاموش! تو بشکن این نماد و سیحه زن بر روح مدهوش!! کور باشد مغرض و ملعون باشد هر که گوید،عفت و حجب و حجاب و پاک بودن،مانع و واماندگی از نو شدن در راه باشد!! غلط باشد اگر فهمیده ای مریم شدن مقصود من باشد نه...نه ای قدیسه ی عالم تو دریا باش و خان سالار اقیانوس جان باش ندای دشمن دون،نماد و عکس دلخون از "شبیخون" مباش و لحظه ای خود باش و خود باش و دگر خود باش...!!!
Design By : Pichak |